پدر شعر سپید فارسی را بهتر بشناسیم/ عکس
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۴۸۵۰۴۶
بیست و یکمین روز از آبان ماه هر سال مصادف با سالروز تولد پدر شعر سپید فارسی و یکی از شاعران به نام عرصه ادبیات ایران نیما یوشیج است.
علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج شاعر معاصر ایرانی و ملقب به پدر شعر نوی فارسی است. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است. علی اسفندیاری، مردی که بعدها به "نیما یوشیج" معروف شد، در ۲۱ آبانماه سال ۱۲۷۶ مصادف با ۱۱ نوامبر ۱۸۹۷ در یکی از مناطق کوه البرز در منطقهای بهنام یوش، از توابع نور مازندران، دیده به جهان گشود.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در 62 سال زندگی خود توانست معیارهای هزارساله شعر فارسی را که تغییرناپذیر و مقدس و ابدی مینمود، با شعرهایش تحول بخشد. وی در همان دهکده که متولد شد، خواندن و نوشتن را آموخت.
نیما 11ساله بوده که به تهران کوچ میکند و روبهروی مسجد شاه که یکی از مراکز فعالیت مشروطهخواهان بوده است؛ در خانهای استیجاری، مجاور مدرسه دارالشفاء مسکنمیگزیند.
او ابتدا به دبستان "حیات جاوید" میرود و پس از چندی، به یک مدرسه کاتولیک که آن وقت در تهران به مدرسه سنلویی شهرت داشته فرستاده میشود.
او نخستین شعرش "قصه رنگ پریده" را در 23 سالگی مینویسد. نیما در سال 1298 به استخدام وزارت مالیه درمیآید و دو سال بعد، با گرایش به مبارزه مسلحانه علیه حکومت قاجار، اقدام به تهیه اسلحه میکند. نیما در دی ماه 1301 افسانه را میسراید و بخشهایی از آن را در مجله قرن بیستم به سردبیری میرزاده عشقی به چاپ میرساند.
وی در 1305 با عالیه جهانگیری ازدواج میکند. در سال 1317 به عضویت در هیات تحریریه مجله موسیقی درمیآید و در کنار «صادق هدایت»، «عبدالحسین نوشین» و «محمدضیاء هشترودی»، به کار مطبوعاتی میپردازد و دو شعر «غراب» و «ققنوس» و مقاله بلند «ارزش احساسات در زندگی هنرپیشگان» را به چاپ میرساند. در سال 1321 فرزندش شراگیم بهدنیا میآید.
این شاعر بزرگ، درحالیکه به علت سرمای شدید یوش، به ذاتالریه مبتلا شده بود، برای معالجه به تهران آمد؛ معالجات تاثیری نداشت و در تاریخ 13 دیماه 1338، نیما یوشیج، آغازکننده راهی نو در شعر فارسی، برای همیشه خاموش شد. او را در تهران دفن کردند؛ تا اینکه در سال 1372 طبق وصیتش، پیکرش را به یوش برده و در حیاط خانه محل تولدش به خاک سپردند.
از جمله آثار یوشیج می توان به موارد زیر اشاره کرد: تعریف و تبصره و یادداشتهای دیگر حرفهای همسایه حکایات و خانواده سرباز شعر من مانلی و خانه سریویلی فریادهای دیگر و عنکبوت رنگ قلمانداز کندوهای شکسته (شامل پنج قصه کوتاه) نامههای عاشقانه
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: پدر ایران شعر جهان مسجد کاتولیک دی ماه ازدواج موسیقی خاک خانواده نیما یوشیج علی اسفندیاری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۴۸۵۰۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خواست پدرزن برای قصاص دامادش
مرد جوان که در پی اختلاف با همسرش، وی را به قتل رسانده و سپس خودسوزی کرده بود در حالی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد که پدرزنش برای او درخواست قصاص کرد.
به گزارش مشرق، ۸ فروردین ۱۴۰۱ مردی در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی از قتل دخترش خبر داد. وقتی مأموران به محل حادثه رفتند مشخص شد زنی ۳۸ ساله به نام مریم با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.
در نخستین گام از تحقیقات مشخص شد که همسر مقتول همزمان با جنایت ناپدید شده است.
پدر مقتول به پلیس گفت: دختر و دامادم بعد از سال تحویل به سفر رفتند و قرار بود پایان تعطیلات برگردند اما روز ۵ فروردین من حالم بد شد و با دخترم تماس گرفتم و از او خواستم که اگر امکان دارد به تهران برگردند آنها هم به خاطر من سفرشان را نیمه کاره رها کردند و برگشتند. بعد هم به خانه من آمدند. آن شب بعد از خوردن شام به خانه خودشان رفتند. صبح با دخترم تماس گرفتم اما جواب نداد نگرانش شدم و به خانهشان رفتم هرچه زنگ زدم کسی در را باز نکرد. در نهایت با کلید یدک که پیشم بود در را باز کردم و دیدم دخترم کشته شده است و دامادم هم نیست.
مأموران حدود ۳ هفته در جستوجوی شوهر مقتول بودند تا اینکه از بیمارستانی در لواسان خبر رسید مرد جوان با آثار سوختگی در بیمارستان بستری شده است.
وی پس از بهبودی در همان بازجوییهای ابتدایی به قتل همسرش اعتراف کرد و با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه پدر مقتول برای دامادش درخواست قصاص کرد.
بعد از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: من و همسرم با هم اختلاف داشتیم، اما زیاد نبود؛ موضوعی که باعث شد من او را بکشم مربوط به سفرمان در تعطیلات نوروز است. ما قرار بود پانزده روز به سفر برویم که پدر همسرم تماس گرفت و گفت حالش بد است ما هم به ناچار برگشتیم، اما وقتی به خانه پدرزنم رفتیم دیدیم حالش بد نیست و بیخودی ما را به تهران کشانده است، همان شب به همسرم گفت دوباره به سفر برویم که من مخالفت کردم و گفتم خسته هستم و دیگر نمیخواهم جایی بروم. سر همین موضوع بحثمان شد. من داشتم سالاد درست میکردم که عصبانی شدم و میخواستم با همان چاقویی که دستم بود خودم را بزنم اما مریم جلوی من را گرفت و چاقو ناخواسته به او خورد بعد هم از شدت عصبانیت دو ضربه دیگر هم زدم و از خانه خارج شدم. ۲۰ روز از ماجرا گذشته بود و عذاب وجدان رهایم نمیکرد به همین خاطر تصمیم گرفتم خودم را بکشم. در نزدیکی پارکی در لواسان گالن نفت را که از قبل تهیه کرده بودم روی ماشینم ریختم و آتش زدم اما رهگذران نجاتم دادند. من شرمنده پدرزنم هستم و از او میخواهم من را ببخشد.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: روزنامه ایران